کد مطلب:62517 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:426

آینده نگری و عاقبت اندیشی











دور اندیشی و آینده نگری، از شرایط لازم و مقدمات اساسی تصمیم گیری معقول و منطقی است. هنگام تصمیم گرفتن در خصوص این مسأله، بررسی جوانب و زوایای گوناگون و پیش بینی پیامدهای اجتماعی آن، امری ضروری است؛در نتیجه این بررسی ها تصمیمی كه گرفته می شود سنجیده و همه جانبه خواهد بود. اگر چه عاقبت اندیشی و آینده نگری در مورد همه تصمیم گیرندگان ضرورت دارد؛ اما این اهمیت در مورد تصمیم گیری مدیران و مسئولان سازمان دو چندان می شود؛ زیرا تصمیماتی كه آنان اتخاذ می كنند مهم تر از تصمیمات فردی است، و چه بسا برخی از این تصمیمات سرنوشت سازمان و یا كاركنان سازمان را تغییر دهد.

امیر مؤ منان علی (ع ) دور اندیشی و آینده نگری را نشانه خردمندی دانسته، و خردمندترین انسان ها را افرادی می داند كه آینده نگری و عاقبت اندیشی بیش تری دارند.

آن حضرت می فرماید:

اعقل الناس انظرهم فی العواقب؛[1] خردمندترین مردم، عاقبت اندیش ترین آن هاست.

مدیرانی كه هنگام تصمیم گیری، با آینده نگری و عاقبت اندیشی، جوانب مختلف مسأله را بررسی كرده و امكانات و مقدمات لازم را پیش بینی می كنند، تصمیمات استوارتری اتخاذ كرده؛و میزان موفقیت و اثر بخشی خود را افزایش می دهد.

مولای متقیان، علی (ع ) در یكی از سخنان گهربار خود در مورد آینده نگری و دور اندیشی می فرماید:

من نظر فی العواقب سلم من النوائب؛كسی كه در پیامدهای كار بنگرد، از گرفتاری ها در امان ماند.

بنابراین، تصمیم گیری صحیح و منطقی آن است كه پیش از اتخاذ هر نوع تصمیم، جوانب گوناگون و پیامدهای احتمالی آن بررسی و ارزیابی شود، تا تصمیم درستی اتخاذ شده و از استعدادها و امكانات سازمان، به صورت درست و منطقی بهره برداری گردد. اگر تصمیم گیری بدون بررسی همه جانبه و بدون آینده نگری و توجه به پیامدهای احتمالی آن ها انجام شود، تصمیم اتخاذ شده از اتقان و استواری لازم برخوردار نبوده و موجب هدر رفتن استعدادها، امكانات و منابع سازمان خواهد شد؛ و اجرای آن تصمیم نیز پیامدهای مناسبی نخواهد داشت.

هر تصمیمی كه مدیران و مسئولان سازمان ها اتخاذ می كنند، عواقب و پیامدهایی دارد و ممكن است، منافع سازمان را خدشه دار كند. بنابراین، آنان باید آینده نگر باشند و آثار و پیامدهای احتمالی تصمیم های خود را پیش بینی نمایند، تا بتوانند از عواقب نامطلوب آن در امان باشند.

امیر مؤ منان (ع ) می فرماید:

اذا هممت بأمر فاجتنب ذمیم العواقب فیه[2] آن گاه كه در مورد كاری تصمیم گرفتی از عواقب نامطلوب آن اجتناب كن.

بر این اساس، مدیران، بدون آینده نگری نمی توانند تصمیمات درستی بگیرند و از پیامدهای نامطلوب تصمیم ها اجتناب نمایند. و تنها آینده نگری است كه می تواند سازمان را از آثار و پیامدهای نامطلوب تصمیم ها در امان نگه دارد.

امام علی (ع ) در تبیین این نكته مهم می فرماید:

الفكر فی العواقب ینجی من المعاطب؛[3] فكر كردن در فرجام كارها مایه نجات یافتن از مهلكه هاست.

برخی از مدیران كه بدون توجه به ضرورت مسأله آینده نگری و دور اندیشی، و بدون بررسی و ارزیابی جوانب و زوایای گوناگون مسأله در مورد آن تصمیم گرفته اند (و زمانی كه متوجه می شوند تصمیم آن ها پیامدهایی نامطلوبی برای سازمان دارد، تلاش می كنند تا با صرف امكانات و هزینه های بسیار از این پیامدها در امان بمانند) با وجود تلاش فراوان و صرف نیروها و هزینه ها و امكانات، معلوم نیست تا چه اندازه به نتیجه مطلوب دست یابند.

بنابراین، آینده نگری و دور اندیشی، از عوامل ضروری برای تصمیم گیری هاست؛و پیامدهای احتمالی هر تصمیم در صورتی قابل جبران خواهد بود كه هنگام اتخاذ تصمیم، توجه كافی به آن بوده و برای اجتناب از آن ها، پیش بینی لازم صورت گرفته باشد.

امام علی (ع ) در یكی دیگر از سخنان خویش بر عقلی بودن این مسأله تأكید كرده و می فرماید:

انما العقل... النظر فی العواقب...؛[4] .

همانا خردمندی... در توجه به پیامدها است....

امام (ع ) در قسمتی از عهدنامه مالك اشتر، سفارش می كند كه هنگام گزینش ‍ كارگزاران، كسانی را انتخاب نماید كه دارای ویژگی هایی مثل تجربه و... باشند؛ زیرا یكی از خصوصیات این افراد آن است كه دور اندیش، و در سنجش عواقب كارها نابیناتر هستند.

آن حضرت می فرماید:

و توخ منهم اهل التجربة و الحیأ، من أهل البیوتات الصالحة، و القدم فی الاسلام المقدمة، فانهم اكرم أخلاقا، واصلح اعراضا، واقل فی المطامع اشراقا، وابلغ فی عواقب الأمور نظرا؛[5] و از مسلمانی پیش گام ترند را برگزین؛زیرا اخلاق آن ها كریمانه تر است و آبرویشان محفوظ تر و طمعشان كمتر و عاقبت نگریشان افزونتر.

امام علی (ع ) علاوه بر توصیه دیگران به دور اندیشی و آینده نگری، خود نیز در تصمیم گیری ها همواره این عامل مهم و بنیادی را مطمح نظر قرار داده و هنگام اخذ تصمیم سعی می كرد كه زوایای مختلف مسأله مورد نظر و نیز نتایج و پیامدهای احتمالی آن را بدقت سنجیده و آن گاه تصمیم بگیرد. اشاره اجمالی به برخی از تصمیم گیری های آن حضرت بیانگر این نكته مهم است:

از نمونه های دور اندیشی و دقت نظر آن حضرت در تصمیم گیری، مسأله سقیفه پس از رحلت پیامبر گرامی (ص ) بود. امام علی (ع ) می توانست برای به دست گرفتن حكومت و برگرداندن آن به مسیر الهی كه پیامبر (ص ) تعیین كرده بود، به پا خیزد؛ لیكن اگر ایشان چنین كاری می كرد چه بسا یك جنگ داخلی، دامنگیر نظام نوپای اسلامی می شد، و دشمنان نظام اسلامی، اساس دین را مورد تهدید جدی قرار می دادند. بنابراین، آن حضرت با عاقبت اندیشی درست و ژرف نگری، تصمیم گرفت كه برای حفظ اساس دین و وحدت مسلمانان از حق مسلم و الهی خویش بگذرد. وقتی كه طلحه و زبیر فتنه جمل را به راه انداختند و آن حضرت تصمیم گرفت برای از بین بردن آن به بصره برود، خطبه ای برای مردم خواند و آن واقعه را برای آنان بیان كرد. ایشان پس از حمد و ثنای الهی و درود بر رسول خدا (ص ) فرمود:

ان الله لما قبض نبیه، استأثرت علینا قریش بالأمر، و دفعتنا عن حق نحن احق به من الناس كافة، فراأیت أن الصبر علی ذلك افضل من تفریق كلمة المسلمین، و سفك دمائهم، و الناس حدیثوا عهد بالاسلام، و الدین یمخض ‍ مخض الوطب، یفسده أدنی وهن، و یعكسه اقل خلف؛[6] آن گاه كه خداوند متعال پیامبرش را به سوی خود فرا خواند (پیامبر رحلت كرد)، قریش علیه ما به پا خاست و ما را از حقی كه بدان از همه مردم سزاوارتر بودیم، باز داشت. پس دیدم كه صبر و شكیبایی بر آن بهتر از پراكنده ساختن مسلمانان و ریختن خون آنان است؛چرا كه مردم تازه مسلمان بودند و دین همچون مشك آكنده از شیر بود كه كم ترین سستی آن را تباه می كرد، و كوچك ترین تخلفی آن را واژگون می ساخت.

نمونه دیگر از تصمیم گیری های آن حضرت بر اساس دور اندیشی و آینده نگری، تصمیم برای یاری اسلام و مسلمانان بعد از مسأله غصب خلافت بود. وقتی كه خبر رحلت پیامبر اكرم (ص ) در اقصا نقاط كشور پهناور اسلامی پیچید، گروهی به مخالفت با دین اسلام برخاستند. اختلاف در مركز حكومت پیدا شد و برخی از مناطق گرفتار آشوب و ناامنی گردید. حضرت (ع ) در این شرایط با دور اندیشی و آینده نگری كامل، به یاری اسلام شتافت، مانع از گسستگی مسلمانان شد و نظام نوپای اسلامی را حفظ كرد. آن حضرت در یكی از نامه های خود در تبیین موضع خویش بعد از رحلت پیامبر (ص ) برای مردم مصر چنین نوشت:

اما بعد فان الله سبحانه بعث محمدا- صلی الله علیه و آله و سلم- نذیرا للعالمین و مهیمنا علی المرسلین. فلما مضی علیه السلام، تنازع المسلمون الأمر من بعده. فوالله ما كان یلقی فی روعی و لا یخطر ببالی أن العرب تزعج هذا الأمر من بعده- صلی الله علیه و آله و سلم- عن أهل بیته، و لا انهم منحوه عنی من بعده! فما راعنی الا انثیال الناس علی فلان یبایعونه، فأمسكت یدی حتی رأیت راجعة الناس قد رجعت عن الاسلام، یدعون الی محق دین محمد- صلی الله علیه و آله و سلم- فخشیت لن لم أنصر الاسلام واهله أن أری فیه ثلما او هدما تكون المصیبة به علی اعظم من فوت و لایتكم التی انما هی متاع ایام قلائل، یزول منها ما كان، كما یزول السراب، أو كما یتقشع السحاب؛فنهضت فی تلك الأحداث حتی زاح الباطل و زهق، و اطمان الدین و تنهنة؛[7] .

اما بعد: خداوند سبحان محمد (ص ) را فرستاد تا بیم دهنده جهانیان و گواه حافظ آیین پیامبران او باشد. آن گاه كه او- كه درود بر او باد- از جهان رخت بر بست، مسلمانان درباره امارت و خلافت بعد از او به منازعه برخاستند. به خدا سوگند، هرگز فكر نمی كردم و به ذهنم خطور نمی كرد كه عرب بعد از او- صلی الله علیه و آله و سلم- امر امامت و رهبری را از اهل بیت او بگردانند و (در جای دیگر قرار دهند و باور نمی كردم ) آن ها آن را از من دور سازند! تنها چیزی كه مرا ناراحت كرد، اجتماع مردم اطراف فلانی بود كه با او بیعت كنند. دست بر روی دست گذاشتم تا انی كه با چشم خود دیدم گروهی از اسلام باز گشته و می خواهند دین محمد (ص ) را نابود سازند. (در این جا بود كه ) ترسیدم اگر اسلام را یاری نكنم باید شاهد نابودی و شكاف در اسلام باشم كه مصیبت آن برای من از رها ساختن خلافت و حكومت بر شما بزرگ تر بود؛ چرا كه این (خلافت و حكومت ) بهره دوران كوتاه زندگی دنیاست، كه زایل و تمام می شود؛ همان طور كه سراب تمام می شود، و یا همچون ابرهایی كه از هم می پاشند. پس برای دفع این حوادث به پا برخاستم تا باطل از میان رفت و نابود شد و دین پابرجا و محكم گردید.









    1. غررالحكم و دررالكلم، حدیث 3367.
    2. همان، حدیث 4119.
    3. همان، حدیث 1460.
    4. همان، حدیث 3887.
    5. نهج البلاغه، نامه 53.
    6. شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 308.
    7. نهج البلاغه، نامه 62.